معنی فلوت زن - جستجوی لغت در جدول جو
فلوت زن
امرأة النّاي
ادامه...
اِمْرَأَةَ النَّاي
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به عربی
فلوت زن
Flutist
ادامه...
Flutist
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
فلوت زن
flûtiste
ادامه...
flûtiste
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
فلوت زن
flautista
ادامه...
flautista
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
فلوت زن
นักฟลูต
ادامه...
นักฟลูต
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به تایلندی
فلوت زن
флейтист
ادامه...
флейтист
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به روسی
فلوت زن
Flötist
ادامه...
Flötist
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به آلمانی
فلوت زن
flecista
ادامه...
flecista
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به لهستانی
فلوت زن
флейтист
ادامه...
флейтист
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
فلوت زن
flautista
ادامه...
flautista
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
فلوت زن
بانسری نواز
ادامه...
بانسری نواز
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به اردو
فلوت زن
বাঁশিরবাদক
ادامه...
বাঁশিরবাদক
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به بنگالی
فلوت زن
mpiga filimbi
ادامه...
mpiga filimbi
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
فلوت زن
fluitspeler
ادامه...
fluitspeler
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به هلندی
فلوت زن
flütçü
ادامه...
flütçü
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
فلوت زن
フルート奏者
ادامه...
フルート奏者
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
فلوت زن
长笛手
ادامه...
长笛手
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به چینی
فلوت زن
flautista
ادامه...
flautista
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
فلوت زن
플루트 연주자
ادامه...
플루트 연주자
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به کره ای
فلوت زن
pemain seruling
ادامه...
pemain seruling
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
فلوت زن
बांसुरीवाला
ادامه...
बांसुरीवाला
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به هندی
فلوت زن
חלילן
ادامه...
חלילן
تصویر فلوت زن
دیکشنری فارسی به عبری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لوس زن
(یَ / یِ بَ)
چاشنی گیر و چشنده. (آنندراج)
ادامه...
چاشنی گیر و چشنده. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویر لوس زن
لوس زن
چشنده ذایق، چاشنی گیر
ادامه...
چشنده ذایق، چاشنی گیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر سوت زن
سوت زن
آنکه سوت زند سوت زننده
ادامه...
آنکه سوت زند سوت زننده
فرهنگ لغت هوشیار
چلو زن
چاه کن
ادامه...
چاه کن
فرهنگ گویش مازندرانی
لت زن
کسی که شالیزار را پیش از نشای برنج صاف و هموار کند
ادامه...
کسی که شالیزار را پیش از نشای برنج صاف و هموار کند
فرهنگ گویش مازندرانی